مقایسه کتیبه آشور بانی‌ پال و کورش هخامنشی

ساخت وبلاگ

منشور کورش هخامنشی2-منشور کورش هخامنشی

سنگ نگاره ویرانی شوش1-کتیبه آشور بانی پال

در این نقش برجسته، سپاهیان آشور در حال ویران کردن معبد با کلنگ دو سر و دیلم هستند و همچنین از شهر شوش زبانه های آتش بلند می شود. تعدادی هم از سربازان آشوری مشغول خارج کردن گنج های آن هستند.

آشوریان که حدود سه هزار سال پیش در بخشی از شمال عراق امروزی و سوریه زندگی می کردند شهر های عیلام و شوش متعلق به حکومت عیلامی ها در غرب ایران را تصرف و آن ها را با خاک یکسان کردندrdquo;آنها آمدند ، تخریب کردند ، سوزاندن ، کشتند ، دزدیدن و رفتندrdquo; و شرح عملکرد خود را در کتیبه ای بیادگار گذاشتند ، همچنین کوروش هخامنش پانصد سال بعد آشور و بابل را به تصرف خود در آورد و شرح ماوقع را در فرمانی از خود بیادگار گذاشت این دو گزارش در زیر آمده است.

مقایسه کتیبه کورش بزرگ و کتیبه بانی پال

کتیبه بانی پال(1)

سنگ نگاره ویرانی شوش یا سنگ نگاره آشور بانی پال یکی از آثار باستانی است که به مناسبت غلبه آشوریان بر عیلامیان در سال ۶۴۷ پیش از میلاد خلق شده است. در این نقش برجسته، سپاهیان آشور در حال ویران کردن معبد با کلنگ دو سر و دیلم هستند و همچنین از شهر شوش زبانه های آتش بلند می شود. تعدادی هم از سربازان آشوری مشغول خارج کردن گنج های آن هستند. این اثر باستانی در موزه بریتیش می وزیوم لندن نگهداری می شود. در بخشی از کتیبه آشور بانی پال که به مناسبت ویرانی شهر شوش نوشته شده، چنین آمده است:

من، شوش، شهر بزرگ و مقدس را به خواست خدایان آشور گشودم. من وارد کاخ های معبد شوش شدم و هر آنچه از سیم و زر و مال فراوان بود، همه را به غنیمت برداشتم. من همه آجرهای زیگورات شوش را که با سنگ لاجورد تزئین شده بود، شکستم. من تمامی معابد عیلام را با خاک یکسان کردم، شهر شوش را به ویرانه ای تبدیل کردم و بر زمینش نمک پاشیدم. من همه دختران و زنان را به اسارت گرفتم. از این پس دیگر کسی، صدای شادی مردم و سم اسبان را در عیلام نخواهد شنید.

کتیبه کورش بزرگ(2)

2-من، کورش، پادشاه جهان، شاه بزرگ، شاه نیرومند، شاه بابل، شاه سومر و اکد، شاه چهار گوشه ی جهان،

٢١. پسر کمبوجه، شاه بزرگ، شاه (شهر) انشان، نوه ی[١۵] کورش، شاه بزرگ، شاه (شهر) انشان، نبیره ی چیش پیش، شاه بزرگ، شاه (شهر) انشان،

٢٢. از تخمه ی پادشاهی ای جاودانه، آن که پادشاهیش را خداوند[١۶] (= مردوک) و نبو Nabucirc; دوست می دارند و از بهر شادی دل خویش پادشاهی او را خواهانند.
آنگاه که من (= کورش) آشتی خواهان به بابل اندر شدم،[١٧]

٢٣. با شادی و شادمانی در کاخ شهریاری خویش، اورنگ سروری خویش بنهادم، مردوک، سرور بزرگ، مهر دل گشاده ام را که د[وستدار] بابل است به خواست خود به [خویشتن گروانید] (پس) هر روز پیوسته در پرستش او کوشیدم.[١٨]

٢۴. (و آنگاه که) سربازان بسیار[١٩] من دوستانه اندر بابل گام برمی داشتند، من نگذاشتم کسی (در جایی) در تمامی سرزمین های سومر و اکد ترساننده باشد.

٢۵. من (شهر) بابل و همه ی (دیگر) شهرهای مقدس را در فراوانی نعمت پاس داشتم. درماندگان باشنده در بابل را که (نبونئید) ایشان را به رغم خواست خدایان یوغی[٢٠] داده بود (؟) نه در خور ایشان،

٢۶. درماندگی هاشان را چاره کردم و ایشان را از بیگاری برهانیدم.[٢١]
مردوک، خدای بزرگ از کردارهای من شاد شد و

٢٧. (آنگاه) مرا، کورش، پادشاهی که پرستنده ی وی است و کمبوجیه، فرزند ِزاده شده ی من و همگی سپاهیانم را

٢٨. با بزرگواری، افزونی داد و ما به شادمانی، در آشتی تمام، کردارهایمان به چشم او زیبا جلوه کرد و والاترین پایه ی[٢٢] [خدائیش] را ستودیم. به فرمان او (= مردوک) همه ی شاهان بر اورنگ شاهی برنشسته

٢٩. و همگی (شاهان) جهان[٢٣] از زبرین دریا [دریای بالا] (= دریای مدیترانه) تا زیرین دریا [دریای پایین] (= دریای پارس)، (همه ی) باشندگان سرزمین های دور دست، همه ی شاهان آموری،[٢۴] باشندگان در چادرها همه ی آن ها

اسرار کاوش...
ما را در سایت اسرار کاوش دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 1ganjurc بازدید : 158 تاريخ : شنبه 19 فروردين 1396 ساعت: 16:06