معماری صخره ای در ایران باستان

ساخت وبلاگ

به باور سنتی زرتشتیان، جسد در گذشتگان، نسا(پلیدی) نامیده می شود و تن بی جان هیچ ارزشی ندارد. بنابراین تفاوتی نمی کند که چگونه آن را از بین ببرند، فقط مکان زندگی نباید آلوده شود.

چهار نمونه پاک کننده در ایران باستان وجود داشت که عبارت بودند از آب، خاک، هوا و آتش که نسبت به جای زندگی و در دسترس بودن هر یک از پاک کننده ها، از آن بهره می گرفتند. برخی از اقوام آریایی در شمال سیبری زنگی می کردند که بیشتر اوقات از برف پوشیده بود و امکان خاکسپاری را به آنها نمی داد. بنابراین جسد در گذشتگان را به بالای بلندی ها می بردند تا خوراک حیوانات شود، سپس هوا محیط زیست را از پلیدی ها پاک کند.

این رسم بومیان ایران رسید و زرتشتیان نیز سال ها بر بالای بلندی و دور از محل زندگی، دخمه هایی می ساختند و جسد در گذشتگان را در آن می گذاشتند. زمانی که دریافتند خاک بهتر می تواند محیط زیست را از آلودگی جسد در گذشتگان پاک کند، خاکسپاری را برگزیدند.

تفاوت دخمه و گوردخمه

دخمه یا برج خاموشی، مکانی است که ایرانیان باستان برفراز بلند می ساختند و متوفیان را در آنجا قرار می دادند تا توسط حیوانات و پرندگان متلاشی شود.

گوردخمه نیز در زبان عامیانه گاه مترادف با استودان (دخمه) به کار گرفته می شود، در حالی که این دو از لحاظ ساختاری با هم تفاوت دارند. استودان که از ترکیب وازه های <<استوا>> به معنی استخوان و <<دان>> به معنی جایگاه تشکیل شده و محل نگهداری استخوان متوفیان بوده است، در مقایسه با گوردخمه ها دارای ظاهر بسیار ساده تری بوده و ابعاد کوچکتری نیز دارد. در مقابل گوردخمه ها در اصل آرامگاه هایی بودند که در دل کوه و صخره کنده می شدند و شکل اتاقی دارند که یک یا چند قبر داخل آنها داشت. این فضاهای اتاق شکل، گاه جای کافی برای نشستن، قرار دادن اشیا و برگزاری مراسم داشتند.

گوردخمه های متعددی از دوره های مختلف در ایران یافت شده اند که در حالت کلی می توان آنها را به سه دسته کلی گوردخمه های دوره مادها، دوره هخامنشیان و دوره پس از هخامنشیان دسته بندی کرد. گوردخمه های زیادی از دوران پیش از ماد، در مناطق تحت نفوذ اوراتو (نام تمدن در عصر آهن در اطراف دریاچه وان ترکیه) یافت شده است. به این ترتیب می توان نتیجه گرفت که گوردخمه ها ببیش از آن که ریشه و منشا آشوری و مادی داشته باشند، به هنر معماری اوراتوها مرتبط هستند.

گوردخمه های دوران مادها

گوردخمه های یافت شده از دوران مادها نوع تکامل یافته هنر اورارتویی هستند زیرا برخلاف گوردخمه های دوره اورارتو، اغلب دارای نقش برجسته و تزئینات معماری مانند ستون و نیم ستون بوده و براساس اهمیت فرد دفن شده و همچنین تاریخ ساخت، دارای نمای ورودی متفاوت هستند. برخلاف گوردخمه های هخامنشیان که صاحبانشان مشخص و معلوم هستند، گوردخمه های دوران ماد را نمی توان به شخص خاصی منسوب کرد.

از طرفی به لحاظ مورد دستبرد قرار گرفتن در طول تاریخ، نمی توان در رابطه با چگونگی تدفین یا ماهیت اشیای همراه مرده در گوردخمه های این دوره اظهارنظر کرد. این گوردخمه ها براساس نمای ورودی به طول کلی به سه دسته مختلف تقسیم می شوند.

گوردخمه هایی که در نمای ورودی دارای ستون آزاد هستند. گوردخمه فخرگاه یا دخمه سنگی (پانزده کیلومتری شمال شرقی مهاباد)، گوردخمه صحنه (60 کیلومتری راه کرمانشاه به همدان در محل سراب صحنه) و گوردخمه دکان داود (نزدیکی سرپل ذهاب) از این جمله اند. گوردخمه صحنه از جمله نادرترین گور دخمه های دوطبقه دوره مادها است.

گوردخمه هایی که به جای ستون آزاد، در دو طرف نمای ورودی آن ها دو نیم ستون تزئینی در کوه کنده شده است.

از این نوع گوردخمه ها می توان به گوردخمه دو دختر یا دادور (نزدیکی ممسنی استان فارس) و گوردخمه آخور رستم (هشت کیلومتری جنوب تخت جمشید) اشاره کرد.

گوردخمه های ساده که فاقد ستون یا نیم ستون بوده و عمدتاً در منطقه کردستان یافت شده اند. گوردخمه سکاوند (پانزده کیلومتری هرسین کرمانشاه)، گوردخمه دیره (قریه دیره سرپل ذهاب) و گوردخمه سرخ ده (19 کیلومتری گوردخمه سکاوند) از این جمله اند.

گوردخمه های هخامنشی

گوردخمه های هخامنشی W برخلاف گوردخمه های مادها، شکلی یکسان داشته و طرحی از صلیب دارند. ورودی گوردخمه معمولا در محل اتلاقی دو خط صلیب واقع بوده و در اطراف آن بر روی خط افقی صلیب، نیم ستون هایی کنده شده است. قسمت بالایی صلیب شامل یک نقش برجسته ظریف و بخش پایینی آن معمولاً فاقد هر تزئینی بوده است. اغلب گوردخمه های هخامنشی در نقش رستم و نقش رجب متمرکز هستند.

نخستین نمونه این گوردخمه ها مربوط به داریوش بزرگ است و سایر نمونه ها از آن تقلید کرده اند. آخرین گوردخمه هخامنشی مربوط به داریوش سوم است که کار حجاری آن (ظاهراً با حمله اسکندر مقدونی به ایران) نا تمام ماند و فقط در قسمت بالای آن نقش شاه را در مقابل آتشدان نشان می دهد. تعداد قبور در گوردخمه های هخامنشی از 2 تا قبر متفاوت است.

با توجه به این واقعیت که داریوش سوم تنها شش سال حکومت کرد و با توجه به میزان حجاری ناتمام انجام شده در مقبره وی، به نظر می رسد که کار ساخت هز یک از این گوردخمه ها بیش از ده سال به طول می انجامید.

پس از هخامنشیان

با حمله اسکندر به ایران و پیدایش سلسله های سلوکیان و اشکانیان نقش مذهب در سلطنت به کلی کمرنگ شد. سلوکیان، یونانی (جانشینان سلوکوس یکم) بودند و مذهبی متفاوت با ایرانیان داشتند. منابع کافی در خصوص دین و مذهب اشکانیان نیز وجود ندارد. به گونه ای که گمان می رود آنان دارای دین های مختلف بوده و مردگان خود را (برخلاف زرتشتیان) به طرق گوناگونی دفن می کردند.

بنابراین از این دوران گوردخمه ای به شکلی که در دوران هخامنشیان یا مادها برای شاهان ساخته می شد، یافت نشده است. صرفا دخمه های عمومی به دو شکل درون خاک و درون سنگ برای رعایای زرتشتی ساخته و پس از قرار دادن تعداد معینی از اجساد، درب آنها با سنگ و آهک مسدود می شد.

با ظهور سامانیان، مذهب زرتشتی در ظاهر مجددا ارزش یافت و حتی دولت مرکزی در بخش هایی از کشور همچون گیلان، مهرپرستان را تحت فشار قرار داد. ولی با این وجود، ساخت گوردخمه های دوران هخامنشی دیگر رواجی نیافت و ساخت دخمه های عمومی تا قرن ها پس از حمله اعراب به ایران ادامه پیدا کرد.

در حال حاضر هنوز در برخی مناطق ایران، به ویژه در غرب، از گوردخمه ها برای خاکسپاری مردگان استفاده می شود. مثلا در خرم آباد برخی خانواده ها به جای قبر تازه، مرده را در گوردخمه خانوادگی قرار می دهند که به آن لحک می گویند.

گوردخمه های اسحاق وند یا سکاوند

در 25 کیلومتری جنوب غربی هرسین در استان کرمانشاه سه گوردخمه تراشیده شده در کوه وجود دارد که مربوط به دوره مادها است. مقابل صخره ای که ظاهرا مربوط به دوران قرن هفتم و ششم پیش از میلاد است تصویر ناقصی از هنر و به خصوص معماری مادها به دست می دهند.

هرتسفلد، باستان شناس و ایران شناس آلمانی، کامل ترین فهرست این مقابر را تهیه کرده است که به نظر می رسد قدیمی ترین شان، همان است که وی متاخرش می داند، یعنی (برآمدگی، سکو) برای گذاشتن جنازه، نزدیک سکوند در جنوب کرمانشاه.

هرتسفلد این مقبره را به گئومات (بردیای دروغین که با نیرنگ، تاج و تخت پادشاهی را غصب کرد) نسبت می دهد. تنها دلیلش این است که نام سکوند را نام دری که گئومات در آن به قتل رسیده بود قابل تطبیق می داند. ولی بدیهی است که گئومات به دست داریوش یکم فاتح کشته شده بود، نمی توانست افتخار داشتن مقبره ای را داشته باشد. بالای رف سکوند یک هیکل بزرگ و دو هیکل کوچک آدمی در پیراهن آتشگاهی منقوش است. این اشکال غیرمتناسب و ناهنجارند. شیوه کار و طرز نقوش برجسته هنوز با نقوش برجسته لولوییان و عیلامیان چندان تفاوتی ندارد.

اسرار کاوش...
ما را در سایت اسرار کاوش دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 1ganjurc بازدید : 163 تاريخ : شنبه 19 فروردين 1396 ساعت: 16:06